عقل فرمود که دل منزل و ماوای من است
عشق خندید و بگفت که یا جای تو یا جای من است
به نام خدامحرم ماه خون بر شمشیر...دو دیده اشک باران است ، محرمز سوگ جمله یاران است ، محرمجهان می بارد ، اشک داغ یارانز ظلم نابکاران است ، محرمز رقص تیر و نیزه جنگ و میداننظر بر تیغ برّان است ، محرمنه رحمی باشد آنجا از یزیدانعدو را سینه حیران است ، محرمشکوه و بس عزاداری ، نمایانبه ماتم نوحه خوانان است ، محرمجوان و پیر و کودک سینه ، عاشقجهان را جمله نالان است ، محرمحسین(ع) و جمله یاران شهیدش محرم راه آنان است ، محرمهدف بر آن گلوی ناز اصغرکمان بر چله لرزان است ، محرمبه اشک زینب از نعش برادربه زخم سم و پالان است ، محرمگلو بس تشنه از شط فرات استبه راهی ، ساقی ، جانان است ، محرمعمویی ، ساقی و با مشک آبشاسیر ، بر تیر و پیکان است ، محرمز قدرت زور و بازوی ، ابوالفضلمروّت تا دم جان است ، محرمدو طفل مسلم از درد شکنجهبه بندی ، آهی ، پنهان است ، محرمبه زخم و نام اکبر تازه دامادبه عقدش ، حجله باران است ، محرمتن خونین ، به آن خار مغیلانبه صحنه دیده سوزان است ، محرمشهادت گشته کامل با محرمبه رمز و ریشه شاهان است ، محرمنویسد ‹ طاهری› از ماه هجرانسخن در شعر فراوان است ، محرم***میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
راستی راستی نمیشه هر دو باشن با هم؟یه حکایت خیلی قشنگی راجع به خلقت عقل و عشق بلد هستم که متنشو پیدا نمیکنم تا بنویسم
خوبه بعضی مواقع برای صرفه جوئی در مصرف عقل عاشق شد.موفق باشین/
به نام خدا
محرم ماه خون بر شمشیر...
دو دیده اشک باران است ، محرم
ز سوگ جمله یاران است ، محرم
جهان می بارد ، اشک داغ یاران
ز ظلم نابکاران است ، محرم
ز رقص تیر و نیزه جنگ و میدان
نظر بر تیغ برّان است ، محرم
نه رحمی باشد آنجا از یزیدان
عدو را سینه حیران است ، محرم
شکوه و بس عزاداری ، نمایان
به ماتم نوحه خوانان است ، محرم
جوان و پیر و کودک سینه ، عاشق
جهان را جمله نالان است ، محرم
حسین(ع) و جمله یاران شهیدش
محرم راه آنان است ، محرم
هدف بر آن گلوی ناز اصغر
کمان بر چله لرزان است ، محرم
به اشک زینب از نعش برادر
به زخم سم و پالان است ، محرم
گلو بس تشنه از شط فرات است
به راهی ، ساقی ، جانان است ، محرم
عمویی ، ساقی و با مشک آبش
اسیر ، بر تیر و پیکان است ، محرم
ز قدرت زور و بازوی ، ابوالفضل
مروّت تا دم جان است ، محرم
دو طفل مسلم از درد شکنجه
به بندی ، آهی ، پنهان است ، محرم
به زخم و نام اکبر تازه داماد
به عقدش ، حجله باران است ، محرم
تن خونین ، به آن خار مغیلان
به صحنه دیده سوزان است ، محرم
شهادت گشته کامل با محرم
به رمز و ریشه شاهان است ، محرم
نویسد ‹ طاهری› از ماه هجران
سخن در شعر فراوان است ، محرم
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
راستی راستی نمیشه هر دو باشن با هم؟
یه حکایت خیلی قشنگی راجع به خلقت عقل و عشق بلد هستم که متنشو پیدا نمیکنم تا بنویسم
خوبه بعضی مواقع برای صرفه جوئی در مصرف عقل عاشق شد.
موفق باشین/