رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

غم آلود

می گذرد

مثل همه روزهای جمعه

مثل همه روزهایی که به غم آلوده است.

کاش می توانستم برای زخم هایت درمانی بیابم.




نظرات 5 + ارسال نظر

سلام
امیدوار باشین به خدا

morteza 1392,11,14 ساعت 12:36

من اینجام و تو اونجایی ، چه روزایی چه دنیایی !
با این دوریت شرمندم که تا این ثانیه زنده ام ...

سلام دوست خوبم و وفادارم
...

سلام
خوبین؟

مرتضی 1392,11,20 ساعت 20:08

سلام /خوب هستی عزیز جان ؟! خوشالم که بعد عمری یه نظر برام گذاشتی ....
آزمون کانون قبول نشدین ؟! واقعا متاسفم ! من که بعید میدونم شرکت کنم ! فعلا از بیکاری اذیت میشم ! باید خودم رو مشغول کنم بعد .... / بدجوری دنبال کارم /

رتبه ات تو کانون مرکز چند شده بود ؟! دو تا از دوستان من که واقعا بهشون قبولی نمیخورد پذیرفته شدند....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد