اینبار
تو برایم شعر بگو
بگو بعد از رفتنت
چقدر خورشید را دیده ای
چقدر حجم سرد و تاریگ گور را عادت کرده ای
از پرسشهایی بگو که هرشب باید پاسخ بدهی.
از جاهایی که می روی بگو
از طعامی که بعد از مرگ آدمی دارد
از لحظه های تلخی که خدا
خدایی ناکرده ترا تنها می گذارد
از تسبیحی بگو که پاره شد
و تا جمعش کنی هزار سال گذشت
کاش برایم نامه می فرستادی
می خوام بدانم آنجا چگونه جایی است؟!!
رویا
سلام به همه خوبان
راستش همش تو فکر عید امسال هستم. هر چند در سوگ عزیزانم عیدی نخواهیم داشت ولی عجیب قصد سفر کردم. در هر حال امکان سفر به تنهایی خیلی بالاست. راستش تنهایی خیلی جالبه و به من خیلی خوش می گذره. این که خودت تصمیم بگیری یهویی مسیر سفرتو عوض کنی و هر جا دوست داشتی توقف کنی و هر مدل غذا دوست داری بخوری به یک دنیا می ارزه. همیشه دلم می خواست فرزندی داشته باشم اما از آنجا که هم همسر و هم فرزندم رو با هم از دست دادم این این چیزها خیلی آزارم می ده. خدایا هر چی تو بخواهی همون قسمت ما آدمها کن. آمین.
در هر صورت عید امسال اگر خونه بمونم با دیوانگی از نوع دائم همراه خواهد بود. بنابراین اگر شده این شهرهای بغل گوش تهران سر می زنم. سال 92 سال زیاد جالبی برام نبود. ولی همین که درس تموم شد و مدارک رو روی هم انبار کردیم خودش کلیه.
اجالتا به آرزوهای قشنگتون برسین...
رویا
مگر می شود گریان بود و اشک را پنهان کرد
تو هم اگر نخواهی
اشک کار خویش را می داند.
××××
عهد کردم
بار آخرم باشد
از مسیری نروم که روزی رد پای تو بوده است...
××××
انگار نمی شود که نمی شود
بگویی منتظرت هستم
اما نه دلت یاری می کند نه چشمهایت
تو آن انگار را در نظر نگیر
انگار نمی شود که نمی شود...
××××
می گویند: اگر عاشق شدی هم دلت هم نگاهت را یکی باشد
بیزارم از دلی که روزی صدبار عاشق می شود
بیزارم از نگاهی که روزی صدبار عاشق می شود
بی اذن دیگری.
××××
رویا
به آرزوهای قشنگتون برسین...
وای بر من که چقدر بعد از تو نفس کشیده ام
چقدر روز را تماشا کردم
درد تلخی ست اگر بدانی
چقدر بعد از تو شب را سحر کرده ام
بغضی که گاه و بی گاه مرا احاطه می کند
آه ! چقدر سینه ام می سوزد
وای بر من که چقدر بعد از تو نفس کشیده ام
شعری از مرحوم خلیل عمرانی که روز یکشنبه 19 آذر91 در 48 سالگی در گذشت- شاعر آئینی:
«ابوذر»
میخواست خزان جنگل باور شدنم را
دشمن که نمیخواست تناور شدنم را
یک فصل ز شمشیرترین سایه گذشتم
اندیشه فردایی دیگر شدنم را
از آتش و فریاد برایم کفنی دوخت
مادر که ببیند من و پرپر شدنم را
در باور من معجزه عشق نمرده است
افسون مکن ای خصم، دلاور شدنم را
بار دگر ای عشق! مدد ساز که انگار
دیروز ندیدند ابوذر شدنم را
تا تازه شود در نفسم جوهر فریاد
تکرار کن ای حادثه! بیسر شدنم را
منبع: ایسنا
سلام
دیشب یکی از دوستان لطف کرد این پیامک رو زد. راستش بعد از اون خیلی گریه کردم چون اون لحظه رو تجربه کردم و الان اون آدم دیگه در کنار من نیست.
"منم که تا تو نخوابی نمی برد خوابم
تو درد عشق ندانی
بخواب آسوده
ز ریشه کندن این دل تبر نمی خواهد
به یک اشاره می افتد درخت فرسوده."
گفتم: خستهام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.
گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.
گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.
گفتم: دلم گرفته.
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله.
گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::.
گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11) ::.
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم.
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم.
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم.
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/42-43) ::.
منبع:پرشین استار