رویاهای من

با تو سخن می گویم...

رویاهای من

با تو سخن می گویم...

کجائی؟

 

کجائی ای که دلم بی تو در تب و تاب است...

به یاد رومانا

 

تو فصل پنجم عمر منی و تقویمم   

به شوق توست که تکرار می شود هر سال... 

 

 

رویا

عشق

برای رومانا... 

 

من پذیرفتم شکست خویش را

پند های عقل دوراندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل دردآشنا دیوانه است

می روم از رفتن من شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گر چه تو زودتر از من می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را ...

دلتنگ

 

 

دلم برای رومانا تنگ شده اما ...

بدن شرح

 

 

رومانا در دهلی... 

یک کلام

 

گل سرخ، ای تضاد ناب، ای شوق خوب   

هیچکس نبودن در پشت این همه پلک... 

 

 

قسمتی از نوشته های رانیز ماریا ریلکه  

در کتاب زیر آسمانهای جهان  

 

 

 

به آزورهای قشنگتون برسین... 

 

رویا

بیاد همیشگی رومانا

این قافله عمر عجب می گذرد

دریاب دمی که با طرب می گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می گذرد

حکیم عمر خیام

بازگشت

 

جان اسیر دل

دل اسیر دوست

دوست چه می داند ؟

دل اسیر اوست!

رویا

به آرزوهای قشنگتون برسین ...

انتظار

 

 

همیشه نگاهی رو باور کن که وقتی از آن دور شدی در انتظارت بماند...

 

 

به آرزوهای قشنگتون برسین ...

 

رویا

صدا

 

 

تنها صدا .. صداست که می ماند..

 

به آرزوهای قشنگتون برسین. 

رویا